دوستم داشته باش
دوستم داشته باش
بادها دلتنگند
دستها بیهوده
چشمها بیرنگند
دوستم داشته باش
شهرها میلرزند
برگها میسوزند
یادها میگندند
بازشو تا پرواز
سبزباش از آواز
آشتی کن با رنگ
عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش
سیبها خشکیده
یاسها پوسیده
شیرهم ترسیده
دوستم داشته باش
عطرها در راهند
دوستت دارم ها آه چه کوتاهند
دوستت خواهم داشت
بیشتر از باران
گرمتر از لبخند
داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت
شادتر خواهم شد
ناب تر
روشنتر
بارور خواهم شد
دوستم داشته باش
برگ را باور کن
آفتابی تر شو
باغ را از بر کن
دوستم داشته باش
عطرها در راهند
دوستت دارمها آه چه کوتاههند
بادها دلتنگند
دستها بیهوده
چشمها بیرنگند
دوستم داشته باش
شهرها میلرزند
برگها میسوزند
یادها میگندند
بازشو تا پرواز
سبزباش از آواز
آشتی کن با رنگ
عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش
سیبها خشکیده
یاسها پوسیده
شیرهم ترسیده
دوستم داشته باش
عطرها در راهند
دوستت دارم ها آه چه کوتاهند
دوستت خواهم داشت
بیشتر از باران
گرمتر از لبخند
داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت
شادتر خواهم شد
ناب تر
روشنتر
بارور خواهم شد
دوستم داشته باش
برگ را باور کن
آفتابی تر شو
باغ را از بر کن
دوستم داشته باش
عطرها در راهند
دوستت دارمها آه چه کوتاههند
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۶ ساعت 16:46 توسط مهدی
|