احساس قشنگي ست كنار تو نشستن
يا منتظر قول و قرار تو نشستن

در بركهً شفاف غزل پاك شدن ها
روشن تر از آيينه كنار تو نشستن

لب هاي ترك خوردهً آفت زدهً من
بر خندهً شيرين انار تو نشستن

زنبور صفت شيرهً لبهات مكيدن
در دامن گل هاي بهار تو نشستن

باران شدن و همنفس ساز و دهلها
در باغ دل ايل و تبار تو نشستن

زيباست سر و سينهً برفي تو هر فصل
بر كاسهً چوبي سه تار تو نشستن

در گرمترين روز زمينيم و سرابي ست
در سايهً روياي چنار تو نشستن

در گردن من زلف تو پيچيد و ...رهايي است
منصور شدن ، بر سر دار تو نشستن