کجاست
به کدامین دیار باید رفت، به کجا باید فرار کرد؟ به کجا، که وادی خاموشان نباشد!؟
کجاست جایی که دلشان فریاد بخواهد؟
کجاست که دل به سکوت خوش نکرده باشند
و زندگی و زنده بودن را در فریاد ببینند؟
من فریادم. و گریزان از وادی خاموشان
کیست که دلش فریاد بخواهد؟
من فریادم و از دیدن این همه خاموشی بیزار، از شنیدن هیچ بیزارم، از بودن با غم و سکوت و
بی تفاوتی و رخوت بیزارم
من فریادم، رها شده از بند اسارتها، من فریادم، پرجنب و جوش تر از امواج دریا
من فریادم،آیا کسی دلش فریاد می خواهد؟
آه ای خدای من، چه سخت است وقتی کسی حوصله فریاد را هم ندارد! دیگر کسی دل
شنیدن صدای بلند را هم ندارد چه برسد به فریاد!؟
من فریادم، ولی این دنیا، این آدم ها، این افکاری که به طرفم هجوم می آورد
همه مرا در گلو خفه کرده اند
من فریادم، ولی نگذاشتند حرف بزنم
من فریادم، وای حسرت داشتن شنونده ای که حتی سکوت از من بخواهد بر دلم مانده است!؟
من فریادم، ولی بی صدا و پر از حرف
من فریادم،فریاد، ولی لب خموش و دل طوفانی
آیا کسی دلش فریاد می خواهد؟ آیا کسی هست که بشنودش، کسی هست که وجودش را برای فریاد
بودنش بخواهد نه برای مهر سکوتی که بر لب دارد؟
آیا کسی فریاد می خواهد؟؟؟؟؟؟
دلم از این همه سکوت دارد می میرد، دیگر نمی تواند بی صدا فریاد بزند
چرا کسی از فریاد بودنم لذت نمی برد، همه عاشق آرامشم هستند! آخر چرا کسی باور ندارد
کجاست جایی که دلشان فریاد بخواهد؟
کجاست که دل به سکوت خوش نکرده باشند
و زندگی و زنده بودن را در فریاد ببینند؟
من فریادم. و گریزان از وادی خاموشان
کیست که دلش فریاد بخواهد؟
من فریادم و از دیدن این همه خاموشی بیزار، از شنیدن هیچ بیزارم، از بودن با غم و سکوت و
بی تفاوتی و رخوت بیزارم
من فریادم، رها شده از بند اسارتها، من فریادم، پرجنب و جوش تر از امواج دریا
من فریادم،آیا کسی دلش فریاد می خواهد؟
آه ای خدای من، چه سخت است وقتی کسی حوصله فریاد را هم ندارد! دیگر کسی دل
شنیدن صدای بلند را هم ندارد چه برسد به فریاد!؟
من فریادم، ولی این دنیا، این آدم ها، این افکاری که به طرفم هجوم می آورد
همه مرا در گلو خفه کرده اند
من فریادم، ولی نگذاشتند حرف بزنم
من فریادم، وای حسرت داشتن شنونده ای که حتی سکوت از من بخواهد بر دلم مانده است!؟
من فریادم، ولی بی صدا و پر از حرف
من فریادم،فریاد، ولی لب خموش و دل طوفانی
آیا کسی دلش فریاد می خواهد؟ آیا کسی هست که بشنودش، کسی هست که وجودش را برای فریاد
بودنش بخواهد نه برای مهر سکوتی که بر لب دارد؟
آیا کسی فریاد می خواهد؟؟؟؟؟؟
دلم از این همه سکوت دارد می میرد، دیگر نمی تواند بی صدا فریاد بزند
چرا کسی از فریاد بودنم لذت نمی برد، همه عاشق آرامشم هستند! آخر چرا کسی باور ندارد
+ نوشته شده در جمعه یکم تیر ۱۳۸۶ ساعت 20:7 توسط مهدی
|