دلتنگي من
امشب تبي غريب تموم وجودت رو گرفته
تنت مي سوزه و تو نمي توني هيچ كار كني
همينطوري كه اين نشستي
چشاتو مي بندي و با خودت مرور مي كني تموم خاطراتت رو
روزهاي شاد و پر اميد
لحظه هاي پر غم
كه فكر مي كردي ديگه اين غم تو رو مي كشه
لحظه هايي كه غم دلت رو به هيچ كس نمي تونستي بگي
گريه هاي پنهوني
و لحظه هاي دلتنگي
هر وقت كم مياري
ياد اون مي افتي
صداش مي كني
و عاجزانه ازش مي خواي كه دستت رو بگيره
اما بعضي وقتا خجالت مي كشي
از اين همه لطف اونو
نا سپاسي خودت
از اين همه نعمتي كه بي دريغ بهت ارزوني كرده و
تو حتي شكر يكيشو نمي توني به جا بياري
اشك امونت رو مي بره
وقتي كه فكر مي كني چقدر مهربونه
اينكه هميشه باهاته
تنت مي سوزه و تو نمي توني هيچ كار كني
همينطوري كه اين نشستي
چشاتو مي بندي و با خودت مرور مي كني تموم خاطراتت رو
روزهاي شاد و پر اميد
لحظه هاي پر غم
كه فكر مي كردي ديگه اين غم تو رو مي كشه
لحظه هايي كه غم دلت رو به هيچ كس نمي تونستي بگي
گريه هاي پنهوني
و لحظه هاي دلتنگي
هر وقت كم مياري
ياد اون مي افتي
صداش مي كني
و عاجزانه ازش مي خواي كه دستت رو بگيره
اما بعضي وقتا خجالت مي كشي
از اين همه لطف اونو
نا سپاسي خودت
از اين همه نعمتي كه بي دريغ بهت ارزوني كرده و
تو حتي شكر يكيشو نمي توني به جا بياري
اشك امونت رو مي بره
وقتي كه فكر مي كني چقدر مهربونه
اينكه هميشه باهاته

و تو غافلي
از اينكه مگه مي شد از اين مهربونتر باشه و نبوده
از اينكه چرا اينقد دلش رو مي شكني
با تموم چيزايي كه خودش بهت هديه كرده نا فرماني اونو مي كني
از اينكه كاش مي تونستي بشناسيش
كاش مي تونستي كسي بشي كه بهت افتخار كنه
و كاش.........
فقط مي دوني دوسش داري و بهش ميگي
خدايا اگه با كارام دل مهربونت رو آزردم
بهم خرده نگير كه از سر جهل بوده نه قصد
خدايا مي دوني با تموم بديام دوست دارم و
ازت مي خوام هيچ وقت دستمو رها نكني .........
از اينكه مگه مي شد از اين مهربونتر باشه و نبوده
از اينكه چرا اينقد دلش رو مي شكني
با تموم چيزايي كه خودش بهت هديه كرده نا فرماني اونو مي كني
از اينكه كاش مي تونستي بشناسيش
كاش مي تونستي كسي بشي كه بهت افتخار كنه
و كاش.........
فقط مي دوني دوسش داري و بهش ميگي
خدايا اگه با كارام دل مهربونت رو آزردم
بهم خرده نگير كه از سر جهل بوده نه قصد
خدايا مي دوني با تموم بديام دوست دارم و
ازت مي خوام هيچ وقت دستمو رها نكني .........

+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم خرداد ۱۳۸۶ ساعت 11:15 توسط مهدی
|