و اما
اما آبی عشق ... و اما عاشق بودن ... تو این ریا و نیرنگ ... یه لحظه با تو بودن
و اما سبز جنگل ... و اما غریبی من ... تو این سکوت و حسرت ... کاشکه بشی یارمن
و اما شوق دیدار ... و اما نگاه تب دار ... تو این سیاه نفرت ... چی می شه باشی وفادار
و اما شب یلدا ... و اما امید فردا ... تو این گرما و سرما ... من و تو شاید بشیم ما
و اما روز میلاد ... و اما تنهایی من ... تو این شبهای ظلمت ... تویی تنهاترین عشق من
و اما اشک عاشق ... و اما دل شکسته ... تو این دروغ مردم ... شدم خسته خسته
و اما سیاه چشمات ... و اماصدای گیتار ... تو این خلوت تنها ... بدجوری شدم گرفتار
و اما رفتن تو ... و اما آمدن من ... تو این غروب چشم ها ... خداست فقط یار منو اما رویای پرواز ...و اما بال شکسته ...تو این اشک آسمون ...عشق من چه زود پر زده
و اما فال حافظ ...و اما موج دریا ...تو این ورق های زرد ...مونده پیشم فقط یه عشق تنها
و اماکوچه های برفی ...و اما بتهای سنگی ...تواین نبودن تو ...کجاست گلهای همیشه رنگی؟
و اما طلوع خورشید ... و اما مردن من ... تو این گور بی نشان ... هنوز موندی عشق من
تقدیم به ایدا
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۸۶ ساعت 18:1 توسط مهدی
|