آشنای غم تنهايی من
داغ دستان مرا باور کن
که برای تو چنين می سوزد
روح لغزنده شبهای مرا باور کن
که به ياد تو چنين می شورد
طپش قلب مرا باور کن
که به نام تو چنين می کوبد
نازنين باور تنهايی من
شعله قلب مرا باور کن
رقص آتش شدن و بودن را
تو بيا قاصدک بوته آرام خيال
در ميان غم وغوغای وصال
مرگ مرداب مرا باور کن
قصه عاشق صادق شدن ساحل را
ای که فقدان تو عصيان من است
غم تنهايی تو مرگ من است
حاصل عمر تو بر جان من است
نازنين عمر مرا باور کن
به جهت نازنينم قلمی شد.